چکیده
اشتباههای مالی استارتآپ، عواملی هستند که نقش اصلی را در ناکامی بخش عمدهای از کسبوکارهای نوپا ایفا میکنند. چه بسیار ایدههای تجاری جذابی که در صورت اجرای درست، میتوانستند به یک تجارت سودآور تبدیل شوند اما بهواسطه ارتکاب خطاهای مهلک مالی، هرگز به مرحله شکوفایی نرسیدند. فقدان بودجه و برنامه مالی سالانه، مدیریت ضعیف نقدینگی، عدم تمرکز بر سودآوری مدل کسبوکار، بیتوجهی به بحث مهم مدیریت مالی و ناآگاهی از قوانین و عدم تبعیت از آنها را میتوانیم 5 اشتباه مالی بزرگ بدانیم که یک استارتآپ باید جداً مراقب باشد تا مرتکب هیچیک از آنها نشود. در این میان، کمک گرفتن از مشاورههای تخصصی، بر اجتناب از این اشتباهها تأثیر قابلتوجهی دارد.
مقدمه
اشتباههای مالی استارتآپ، شعلههای آتش پنهانی هستند که میتوانند خرمن اهدافتان را بسوزانند. متأسفانه اغلب استارتآپها در همان مراحل اولیه فعالیتشان، به پایان خط میرسند و هرگز مجالی پیدا نمیکنند که به ایدههای جذاب تجاریشان، رنگ واقعیت بزنند.
عوامل مختلفی میتوانند باعث شکست زودهنگام یک کسبوکار شوند اما تجربه نشان میدهد که اشتباههای مالی استارتآپ، بیش از سایر عوامل در این زمینه نقش دارند. بنابراین اگر شما نیز قصد دارید در آیندهای نزدیک، کسبوکار شخصی خودتان را راهاندازی کنید و برای موفقیت در این راه مصمم هستید، پیشنهاد میکنیم حتماً این مطلب از وبلاگ محک را بخوانید تا 5 مورد از بزرگترین اشتباههای مالی استارتآپ را بشناسید.
1. نداشتن بودجه یا برنامه سالانه
فقدان برنامه و بودجه را میتوان مهمترین مورد از اشتباههای مالی استارتآپ دانست. اگر هدف و مقصد مشخصی برای خودتان تعیین نکنید، شانستان برای دستیابی به موفقیتهای ارزشمند تقریباً به صفر میرسد و همانطور که میدانیم، هدفِ بدون برنامه، فقط یک آرزو و خیال است. هدفگذاری و برنامهریزی، بالأخص در ارتباط با بحث بودجه، حائز اهمیتی حیاتی هستند. بودجه درواقع نوعی سیستم نظارت و موازنه است که همزمان با تضمین حفظ تمرکز بر اهداف مالی شرکت، میزان موفقیتتان را در دستیابی به این اهداف بهطور مستمر مورد ارزیابی قرار میدهد. عدم تجزیهوتحلیل کسبوکار و فقدان برنامهریزی میتواند به تعیین انتظارات غیرواقعی منجر شود و این امر ضمن تأثیر منفی بر کل شرکت، سرمایهگذاران و شرکای تجاری بالقوه را از همکاری با شرکت شما منصرف میکند.
شما باید برای جمعآوری اطلاعات کافی از افراد و همینطور عملیات و وظایف مختلفی که در شرکت انجام میشوند، وقت بگذارید. همسوسازی طرح کسبوکار با مدل تجاری شرکت، جداول زمانی و پلنهای عرضه محصول به بازار، شانس موفقیتتان را در نیل به اهدافی که دارید، به شکل چشمگیری افزایش میدهد. یک بودجه یا طرح کسبوکار باید به سؤالات مختلفی پاسخ دهد که کلیدیترین آنها عبارتاند از:
- استارتآپ تان چطور میخواهد درآمدزایی کنید؟
- چه مخارجی دارید و چطور میخواهید هزینه کنید؟
- واحد اقتصادی مدل کسبوکارتان چیست؟
- چطور پول نقد خلق میکنید و نرخ اُفت درآمدتان چقدر است؟
- چه زمانی به نقطه سربهسر میرسید؟
- چه زمانی و چطور به نقاط عطف استراتژیک استارتآپ تان میرسید؟
هر یک از این پرسشها، پاسخ روشن و قانعکنندهای را میطلبند.
2. مدیریت نقدینگی ضعیف
مدیریت نقدینگی در هر شکلی از کسبوکار بسیار مهم است اما اهمیت آن درباره استارتآپ نوپایی که برای پیشرفت، میدان مانور محدودی دارد و در جستجوی منابع مالی بیشتر است، صدچندان میشود.
درصد قابلتوجهی از شرکتها بنا به دلایلی مثل فقدان تخصص مالی کافی، عدم برنامهریزی مناسب و پیشبینیهای بیشازحد خوشبینانه، در تخمین مخارج و برآورد نیازهای مالیشان اشتباه میکنند. برای اینکه در دام این مورد از اشتباههای مالی استارتآپ گرفتار نشوید، باید:
- پیشبینی واقعبینانهای درباره درآمدها، مخارج و نقدینگی شرکت داشته باشید و این پیشبینی را بهطور مستمر و همزمان با دریافت اطلاعات و کسب بینشهای جدید، بهروز کنید.
- چرخه تبدیل وجه نقد شرکتتان را درک کنید (گاهی فاکتورهای صورتحساب مشتریان، سریعاً و بهطور خودکار در بانک به پول نقد تبدیل نمیشوند)
- هنگام تأمین مالی یا همان جذب سرمایه برای استارتآپ، یک افق زمانیِ حداقل 12 تا 18 ماهه را تا نقطه عطف بعدی (مثلاً عرضهی حداقل محصول پذیرفتنی، محصول آماده برای عرضه به بازار، رسیدن به درآمد مکرر ماهانه و …) در کسبوکارتان در نظر بگیرید. اگر بودجهتان زودتر از زمان مقرر و قبل از رسیدن به نقطه عطف بعدی تمام شود، ارزش و جذابیت پروژهتان از نگاه سرمایهگذاران کاهش مییابد.
- برای تأمین وجوه اضافی موردنیاز، زود دستبهکار شوید و برای انجام این کار، منتظر به تهِ دیگ خوردن کفگیرتان نمانید! جذب سرمایه فرایندی است که معمولاً بین 3 تا 6 ماه طول میکشد. برای کوتاه کردن این مدت و تضمین تعهدات مالی اولیه، در جستجوی سرمایهگذاران بالقوه باشید و آنها را در جریان پیشرفت امور مربوط به کسبوکارتان قرار دهید.
3. عدم تمرکز بر سودآوری از ابتدا
از دیگر اشتباههای مالی استارتآپ، عدم تمرکز بر سودآوری کسبوکار از همان مراحل اولیه است. یافتن مشتریان جدید، بدون داشتن یک مدل سودآوری مشخص، ایده خوبی نیست. اگر یک مدل تجاری پایدار و سودآور را برای کسبوکارتان تعریف نکنید، با یافتن هر مشتری تازه، نهتنها منفعتی نصیبتان نمیشود بلکه متحمل ضرر خواهید شد و این ضرر دهی، کسبوکارتان را قدمبهقدم به سوی پرتگاه ورشکستگی نزدیک میکند.
برای اینکه مرتکب این مورد از اشتباههای مالی استارتآپ نشوید، بهعنوان یک قاعده کلی بدانید که درآمد حاصل از هر فروش باید علاوه بر پوشش هزینههای مستقیم مربوط به کالا یا خدمتی که عرضه میکنید، حاشیه سود خوب و معقولی را عایدتان کند. پیشنهاد میشود از قبل محاسبه کنید که برای رسیدن به نقطه سربهسر یا شاخصهای دیگری مثل نرخ بازده حسابداری (ARR) یا درآمد مکرر ماهانه (MRR) به چند مشتری یا معامله جدید نیاز دارید؟ شرکتهایی که دارای مدل کسبوکار ثبتنامی (subscription business) هستند، میتوانند برای محاسبه نقطه سربهسر، هزینههای عملیاتی ماهانه را بر سود ناخالص ماهیانهای که از هر مشتری عاید شرکت میشود، تقسیم کنند.
البته نسبتها و معیارهای مفید زیادی برای محاسبه نقطه سربهسر و ارزیابی سودآوری مدل کسبوکار وجود دارند که با یک جستجوی ساده میتوانید دستورالعمل نحوه محاسبه و استفاده از آنها را پیدا کنید.
4. نادیده گرفتن مدیریت مالی
چطور میتوانیم عدم مدیریت مالی را یکی از اشتباههای مالی استارتآپ ندانیم؟ مدیریت مالی در تبدیل استارتآپ شما به یک سیستم داده- محور و همینطور ایجاد زمینه لازم برای افزایش مقیاس استارتآپ نقش بسیار مهمی ایفا میکند. متأسفانه اکثر شرکتها تا زمانی که بحرانی به وجود نیاید، اولویت و ترجیحی برای استخدام یک مدیر یا متخصص مالی ندارند و معمولاً وقتی این کار را انجام میدهند که کمی دیر شده است.
همکاری با یک متخصص مالی قابلاعتماد که واجد توانمندیهایی فراتر از مبانی حسابداری باشد و وظایفش صرفاً به انجام اموری مثل ثبت معاملات و پیگیری فاکتورها محدود نشود، مانع ارتکاب بسیاری از اشتباههای مالی استارتآپ میشود. چنین فردی میتواند در زمینههای زیر خدمات ارزشمندی را ارائه دهد:
- تعیین چارچوب مالی
- حفظ نظم و خوانایی دفاتر حسابداری و ارائهی بهموقع گزارشهای استاندارد
- آگاهسازی همه ذینفعان از بهبود و چشمانداز کسبوکار
- مدیریت جدول سهامداری (cap table)
- ارزیابی دقیق هدفگذاریهای بلندپروازانه درباره میزان فروش
- تدوین طرحهای استراتژیک
- مشارکت در جذب سرمایه و کمک به فرایند تأمین مالی
5. عدم پیروی از قوانین
ناآگاهی از مقررات و عدم رعایت آنها یکی از مهلکترین اشتباههای مالی استارتآپ است که میتواند کسبوکارتان را نابود کند. وقتی درباره پایبندی به مقررات صحبت میکنیم ممکن است گمان کنید که بحث، صرفاً به سازمانهای عمومی یا شرکتهای عظیمی که در حوزههای انرژی، بهداشت و درمان، بیمه، بانکداری و … فعالیت دارند، محدود میشود. درحالیکه این الزام درباره استارتآپهای کوچک و نوپا نیز برقرار است و بهطورکلی تبعیت از قوانین برای این نوع کسبوکارها نیز اهمیت روزافزونی پیدا میکند.
قوانین مربوط به اموری مثل مالیات، کار، حفاظت از دادهها و … ازجمله قوانینی هستند که صرفنظر از اندازه شرکت و بسته به صنعتی که در آن فعالیت میکنید، ملزم به پیروی از آنها هستید و عدم رعایت آنها میتواند پیامدهای سنگینی برایتان به همراه داشته باشد. مشاوران حقوقی و مالیاتی، در جلوگیری از ارتکاب پنجمین مورد از اشتباههای مالی استارتآپ نقش ویژهای دارند و با تشخیص راه از چاه، کمک میکنند فعالیت شرکتتان همواره با مقررات و الزامات قانونی همسو باشد.
سخن آخر
آنچه خواندید، پنج مورد از مهمترین اشتباههای مالی استارتآپ بود که هر کدام از آنها این پتانسیل را دارند که موجبات شکست یک کسبوکار، مخصوصاً یک استارتآپ نوپا را فراهم کنند. استفاده از خدمات مشاوره حرفهای و همینطور وجود یک فرد متخصص در زمینه امور مالیِ استارتآپ، تا حد زیادی کمکتان میکند که کسبوکارتان را بیآنکه مرتکب خطاهای بزرگ شوید، در جاده موفقیت هدایت کنید.
این پنج مورد از اشتباههای مالی استارتآپ را به خاطر بسپارید و با اتخاذ تمهیدات لازم درباره هر کدام از آنها، شانس موفقیت تجاریتان را افزایش دهید.