هنگامی که شرکتها صورتهای مالی را تفسیر میکنند، این صورتها باید به شیوه خاصی محاسبه و تهیه شوند تا از اصول حسابداری مناسب پیروی کنند. یکی از این اصول اصل تطبیق است. از اصل تطابق هزینه با درآمد باید برای تهیه بهتر اسناد با گزارشات دقیق استفاده شود. در این مقاله اصل تطبیق را تعریف کرده، مزایای آن را توضیح داده و نمونههایی از شیوه استفاده از آن را ارائه میدهیم.
اصل تطابق هزینه با درآمد چیست؟
اصل تطبیق یا اصل تطابق هزینه با درآمد (Matching Principle) تصریح میکند که یک شرکت باید هزینهها و درآمدها را در همان دوره ثبت و در گزارشات مالی خود منعکس کند. در اصل، هزینهها نباید هنگام پرداخت ثبت شوند، بلکه باید همزمان با درآمد ثبت شوند. این یک مفهوم حسابداری است و مستلزم آن است که هر رابطه علت و معلولی بین هزینهها و درآمدها به طور همزمان ثبت شود. به عبارت دیگر، اصل تطابق هزینه با درآمد رسماً تأیید میکند که یک کسب و کار باید برای کسب درآمد پول خرج کند.
از آنجایی که ثبت اقلام مستلزم ورود تعهدی است، اصل تطابق هزینه با درآمد بخشی از سیستم حسابداری تعهدی است. این بدان معناست که هم هزینه و هم درآمد، بهجای اینکه در زمان وصول پرداختی ثبت شوند، هنگام وقوع ثبت میشوند.
اصل تطبیق به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا ثبات و انسجام را در صورتهای مالی شرکتها مشاهده کنند. اصل تطابق هزینه با درآمد از دو جزء تشکیل میشود:
1- هزینه های دوره
هزینه های دوره هزینههایی هستند که به طور مستقیم با یک محصول مرتبط نیستند یا اصلا به آن ارتباطی ندارند. حق کمیسیون، اجاره، دستمزد یا لوازم اداری همگی نمونههایی از هزینه های دوره هستند. این هزینهها به عنوان مخارج کسب و کار در صورت سود و زیان و در بازه زمانی که تجربه شدهاند ثبت میشوند. به عنوان مثال، اگر برای خرید تجهیزات اداری در ماه ژانویه هزینهای متحمل میشوید، این هزینه باید برای همان ماه ژانویه ثبت شود. حتی اگر تا ماه بعد این هزینه را پرداخت نکنید، باز هم فرقی نمیکند. هزینهها باید در زمان وقوع آنها ثبت شوند نه زمانی که پرداخت شدهاند.
2- هزینه های محصول
هزینه های محصول عبارت است از مجموع هزینههای مرتبط با یک محصول با توجه به خرید و تولید آن. اصل تطابق هزینه با درآمد مستلزم آن است که هزینه های محصول در همان بازه زمانی شناسایی درآمد شناسایی شود. به عنوان مثال، اگر یک فروشنده از فروش محصول خود پورسانت دریافت میکند، اگر برای مشتریان در ماه دسامبر صورتحساب صادر کند، باید تمام هزینههای مربوط به تولید، فروش و تحویل محصولات را در ماه دسامبر مطابقت دهد.
مزایای اصل تطابق هزینه با درآمد
استفاده از اصل تطابق هزینه با درآمد مزایای گوناگونی را به همراه دارد. از جمله:
1- توزیع برابر
به دلیل وجود اصل تطبیق، داراییها به طور مساوی در طول زمان توزیع میشوند و برای متعادل کردن هزینهها مطابقت مییابند. این امر کمک میکند تا از کاهش ارزش داراییها جلوگیری گردد.
2- گزارشگری دقیق
مزیت دیگر اصل تطبیق تهیه گزارشات دقیقتر از نتایج عملیاتی یک کسب و کار است، زیرا درآمدها و هزینهها به طور همزمان با هم مطابقت یافتهاند.
3- درک بهتر میزان سودآوری شرکت
به طور کلی، اصل تطابق هزینه با درآمد یک صورت سود و زیان استاندارد در اختیار سرمایه گذاران قرار میدهد تا با اطلاعات واضح و قابل فهم موجود در آن بتوانند به راحتی وضعیت درآمد و هزینه و نیز میزان سودآوری یک شرکت را درک کنند و توانایی آن شرکت در انجام عملیاتهای کارآمد تجاری را بسنجند.
معایب اصل تطبیق هزینه و درآمد
در کنار مزایایی که از اصل تطبیق ذکر کردیم، استفاده از این اصل یک نقطه ضعف اساسی را نیز به همراه دارد: زمانی که برای تهیه گزارشات مالی از تخمین استفاده میشود، احتمال ثبت اطلاعات نادرست در گزارشات بالا میرود. بر همین منوال، تورم میتواند در استفاده از اصل تطابق هزینه با درآمد تأثیر بگذارد و خلل ایجاد کند. طبق اصل تطبیق، درآمدها باید بر اساس قیمت روز جاری محاسبه و ثبت شوند، اما با گذشت زمان، هزینهها به دلیل عوامل مختلف، مانند کاهش ارزش دارایی، منسوخ میشوند.
زمانی که هیچ رابطه علت و معلولی مستقیمی بین درآمدها و هزینه ها وجود نداشته باشد، اصل تطابق هزینه با درآمد چالش برانگیزتر میشود. همچنین، در مورد هزینههایی که درآمد مرتبط با آن در طول زمان مشخص میشود، مانند هزینه های بازاریابی یا تبلیغات، اصل تطبیق به خوبی کار نمیکند.
با این حال، موارد اندکی هستند که استفاده از اصل تطبیق را دشوار میکنند. به طور کلی، درک اصل تطابق هزینه با درآمد برای اهداف حسابداری روزمره روش خوب و مفیدی است.
اصل تطابق هزینه با درآمد در حسابداری
هدف اصل تطبیق حفظ ثبات در صورت های سود و زیان و ترازنامه یک کسب و کار است. نحوه کار اصل تطابق هزینه با درآمد در حسابداری به این صورت است:
1- هزینه ها در همان دورهای که درآمدهای مربوط به آن حاصل میشوند در صورت سود و زیان ثبت میگردند.
2- بدهیها و دیون در پایان دوره حسابداری در ترازنامه ثبت میشوند.
3- مخارجی که مستقیماً با درآمدها مرتبط نیستند باید در همان دوره که استفاده میشوند در صورت سود و زیان گزارش شوند.
وقتی هزینهها خیلی زود یا دیر شناسایی شوند، تشخیص اینکه کجا منجر به درآمدزایی شدهاند دشوار میشود. این امر به طور بالقوه میتواند صورت های مالی را مخدوش کند و تصویر نامشخصی از وضعیت مالی کلی یک شرکت به سرمایه گذاران بدهد. به عنوان مثال، اگر یک هزینه را خیلی زود شناسایی و ثبت کنید، درآمد خالص را کاهش میدهد. از سوی دیگر، اگر آن را خیلی دیر تشخیص دهید، این باعث افزایش درآمد خالص میشود.
منظور از تشخیص یا شناسایی درآمد چیست؟
شما میتوانید به مفهوم اصل تطبیق در حسابداری به عنوان ترکیبی از روش های حسابداری تعهدی و اصل شناسایی درآمد نگاه کنید. طبق اصل شناسایی درآمد، درآمد یک شرکت باید زمانی در صورت سود و زیان شناسایی و ثبت شود که کسب شده باشد یا تحقق یابد. کسب و کارها برای ثبت درآمد از فروش نیازی به دریافت نقدی ندارند. نمونهای از شناسایی درآمد این است که یک پیمانکار درآمد را زمانی که یک کار کامل شده است ثبت میکند، حتی اگر مشتری فاکتور را تا دوره حسابداری بعدی پرداخت نکند.
چند مثال از اصل تطابق هزینه با درآمد
اجازه دهید برای درک بهتر اصل تطابق هزینه با درآمد، با ذکر چند مثال این اصل را بررسی کنیم:
کاهش ارزش دارایی یا استهلاک
استهلاک یا کاهش ارزش دارایی موضوعی است که به دلیل گذشت زمان و فرسودگی رخ میدهد و معمولا اجتناب ناپذیر است. استهلاک را میتوان این گونه در اصل تطبیق نشان داد:
مثال اول
تصور کنید یک نانوایی میخواهد ساختمان خود را گسترش دهد زیرا معتقد است برای کسب و کارش مفید است. از آنجایی که هیچ مدرک قطعی مبنی بر سودآور و سودمند بودن توسعه محل کسب و کار وجود ندارد، نانوایی عمر مفید ناحیه توسعه یافته را محاسبه میکند و کل هزینه را از طول عمر مفید آن کسر میکند (کاهش ارزش دارایی). اگر ارزش نانوایی 15 میلیون دلار باشد و طول عمر تخمین زده شده 15 سال باشد، این کسب و کار هر سال یک میلیون دلار به عنوان هزینه کاهش ارزش دارایی یا استهلاک دارایی برای این طول عمر تعیین میکند. این بدان معناست که صرف نظر از اینکه توسعه نانوایی سودآور است یا خیر، هزینهها افزایش مییابند.
مثال دوم
شرکتی را در نظر بگیرید که در سال 2019 یک رایانه جدید را به قیمت 10000 دلار خریداری میکند. انتظار میرود این رایانه 10 سال عمر کند و این بدین معنی است که شرکت میتواند با استفاده از این رایانه پروژههایی را برای یک دهه پیش رو تولید و ارائه کند. این رایانه جزو داراییهای این شرکت محسوب میشود.
حالا قیمت یا ارزش این رایانه باید با درآمدی که برای شرکت ایجاد میکند مطابقت داشته باشد. در این مثال، این شرکت باید قیمت خرید رایانه را به هزینه استهلاک 10 سال اضافه کند که سالانه مبلغ 1000 دلار میشود.
مثال سوم
شما در سال 2019 یک دوچرخه به قیمت 200 دلار خریداری کردهاید و انتظار داشتید 10 سال برای شما عمر کند. هزینه دوچرخه باید با درآمدی که برای شما ایجاد کرده است مطابقت داشته باشد. در این مورد، فرض کنید از این دوچرخه برای رفتن به محل کار استفاده میکنید و در مصرف بنزین صرفه جویی کردهاید. در اینجا، شما باید هزینه دوچرخه را به هزینه استهلاک 20 دلار در سال، برای 10 سالی که عمر مفید موردانتظار شما است اضافه کنید.
حق کمیسیون
حق کمیسیون به مقدار پولی اطلاق میشود که برای تکمیل فروش به یک کارمند یا فروشنده پرداخت میشود. به عنوان مثال، ممکن است یک کارمند علاوه بر حقوق ساعتی خود، از محل فروش هر محصول یا سرویسی که ثبت میکند هشت درصد کمیسیون دریافت کند. در اینجا چند نمونه از حق کمیسیون در ارتباط با اصل تطابق هزینه با درآمد را ذکر میکنیم:
مثال اول
فرض کنید که یک توزیع کننده مستقل در ماه نوامبر 10 درصد حق کمیسیون از فروش محصولات دریافت میکند. این حق کمیسیون در ماه دسامبر پرداخت میشود، یعنی اگر این توزیع کننده در ماه نوامبر 10000 دلار از فروش محصول درآمد ایجاد کند، شرکت در ماه دسامبر 1000 دلار حق کمیسیون به او پرداخت میکند. اصل تطبیق تصریح میکند که حق کمیسیون به ارزش 1000 دلار باید در گزارشات مالی ماه نوامبر به همراه فروش محصولات در همان ماه نوامبر به ارزش 10000 دلار گزارش شود.
مثال دوم
یک فروشنده از هر فروش که در ماه ژانویه انجام میدهد 5٪ حق کمیسیون میگیرد، اما این حق کمیسیون تا ماه فوریه پرداخت نمیشود. این بدان معناست که اگر این فروشنده ۱۰۰ دلار محصول در ژانویه بفروشد، شرکت در ماه فوریه ۵ دلار به او پرداخت خواهد کرد. با وجود این، مقدار کمیسیونی که این فروشنده به دست آورده است – در این مورد 5 دلار – باید در صورت مالی ماه ژانویه با فروش محصول ژانویه به ارزش 100 دلار گزارش شود.
پاداش کارکنان
پاداش کارمند مقدار پولی است که یک کارمند بالاتر از حقوق تعیین شده خود به دست میآورد. اغلب اوقات، زمانی که یک کارمند در محل کار خود فراتر از حد انتظار ظاهر میشود، از طرف کارفرما پاداش دریافت میکند. در اینجا نحوه ارتباط پاداش کارکنان با اصل تطابق هزینه با درآمد را نشان میدهیم:
مثال اول
یک کارمند در سال 2020 بر اساس عملکرد خوب خود در محل کار، مستحق در یافت 10000 دلار پاداش میشود. پاداش این کارمند تا سال 2021 به او پرداخت نمیشود. با استفاده از اصل تطابق هزینه با درآمد، هزینه 10000 دلاری باید در سالی که کارمند مستحق این پاداش شناخته شده در صورت درآمد ثبت شود. به این ترتیب، پاداش این کارمند را در صورت سود و زیان سال 2020 ثبت میکنند.
مثال دوم
فرض کنید در سال 2021 کارفرمای شما پاداش 500 دلاری برای شما در نظر میگیرد، اما این پاداش تا سال 2022 به شما پرداخت نمیشود. پاداش 500 دلاری باید در سالی که مستحق پاداش شدهاید ثبت شود. تحت این شرایط، پاداش 500 دلاری شما در صورت سود و زیان سال 2021 ثبت میشود، زیرا در آن زمان است که شما آن را به دست آوردهاید.
حقوق و دستمزد
حقوق و دستمزد به مقدار پولی اشاره دارد که از کارفرمای خود بر اساس کار انجام شده دریافت میکنید. در اینجا چند مثال از اصل تطبیق در رابطه با حقوق و دستمزد مطرح میکنیم:
مثال اول
فرض کنید دوره پرداخت حقوق ودستمزد ماهانه شما در 20 اکتبر به پایان میرسد (یعنی دوره حقوق شما بیستم به بیستم هر ماه است). شما تا پایان ماه نیز به کار ادامه میدهید و مستحق دریافت دستمزد هستید. از طرف دیگر، حقوق شما در 3 نوامبر پرداخت میشود. این هزینه باید در صورت درآمد ماه اکتبر برای حقوق و دستمزدهای کسب شده بین 21 اکتبر تا 31 اکتبر ثبت شود.
مثال دوم
اگر دوره پرداخت شرکت شما در 25 دسامبر به پایان برسد و تا 5 ژانویه حقوق دریافت نکنید، این هزینه در صورت درآمد دسامبر برای دستمزدهایی که از 25 دسامبر تا 30 دسامبر به دست آوردهاید ثبت میشود. دلیل این موضوع این است که شما بعد از دوره پرداخت نیز کار میکنید و مستحق دریافت دستمرد هستید که در این فقره، روزهای پایانی در اواخر ماه دسامبر است.